حسنا ساداتحسنا سادات، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره

گلآب

جامانده!

آقاسید ما یکشنبه عازم سفرمشهد شدن و اینجابود که من قلبا فهمیدم باید لیاقت داشته باشیم که طلبیده بشیم ،حدود سه هفته پیش که پدر و مادر آقاسیدما مهمونمون بودن قرار شد که ما با اونا بریم زیارت،از خدا چه پنهون من همچین توی دلم راغب نبودم چون هوا بشدت سرد شده بود و من میترسیدم که با حسنا برم و اون دوباره سرمابخوره و مکافات شه،در کل سختم بود با بچه بخوام برم سفر، وقتی شنیدم که سفرمون به دلیلی لغو شد انگار ته دلم یه کم خوشحال شدم در صورتیکه بقیه خیلی ناراحت شدند.    اینا رو گفتم که به اینجا برسیم که الانی که من تو خونه م، آقاسیدمحسن ما مشغول زیارتند و پدر و مادرشون هم سه روزیه که از مشهد برگشتن !(البته بایدبگم ازطرف مدرسه ای که درس مید...
24 بهمن 1392

این روزهایش....

  حسنای بیست و دو ماه ی ما در حال حاضر حدود ده کلمه رو میتونه بگه:   مامان ، نمّه  و حتی گاهی ننه!! .........همه ی این کلمات به اینجانب اشاره دارند   باباااااا. ....... به بابایی برمیگرده جالبه بدونید که صراحتا تنها این یک کلمه رو خیلی غلیظ اصفهانی میگه نوش جون آقاسید که دعا میکرد بچه ش لهجه اصفهانی نداشته باشه!!!     مرسی ............در بیان تشکر بکار میبره ولی نمیدونم چرا مرسی؟!!! چون ما اهل مرسی گفتن نیستیم   بیسینم .........1-بشینم(روی کابینتها، روی صندلی،کنار مامان و هر جای قابل نشستن) و                    2-بکشم(نقاشی بکشم...
6 بهمن 1392

20 ماهگی

حسنای خوبم                                                        بیست و دو ماهگیت مبارک نازنینم،   بزرگتر شدنت را هر لحظه میبینم و هزاربار شکر میکنم،   شنیدن هر کلمه از دهانت  برای من از هر سخنی شیواتر است*،   عمق نگاه هایت مرا به عمیقترین احساس گرم دوست داشتن می برد،   لبخندت دلم را میبرد به آسمان،   وقتی مرا غرق در بوسه های خودت میکنی اوج میگیرم بسوی ابرها   شاد می شوم از لحظه لحظه بودن با تو   دختر بیست و دو ماهه ام! &nbs...
5 بهمن 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گلآب می باشد